۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

هرگز

 به داشتنت ، چنین محتاج نبوده ام

که ...

به " خواستنت " !

کوچ می کنم 

شادی را ... از تو به "  تو " ... .

( هوا را از من بگیر

خنده ات را ، نه !!! )

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه


بالا می آورم
تمام دلواپسی ام را ...
و پک پک، دلشوره ی تو را!
روی ماسه های داغ.

ساحل که پَسَم می زند
بچه ماهی مرده قی می کنند توی صورتم
هزار موج.

و اتاقم
که بربالین زخم بسترش ایستاده
با همه ی پنجره های زخم شده
وسقف تب کرده
نفسَت می کشد
نفسم
به...  شما... ره...اف...تا...ده...!!!